تئوری هورمونی پیش از تولد
زیستشناسی عصبی مغز در ایجاد حالت مردانگی [E ۱] تاحد زیادی کشف شده است. استرادیول [E ۲] و تستوسترون که به وسیلهٔ آنزیم ۵-α ردوکتاز تبدیل به دی هیدروتستوسترون میشوند، عمل ایجاد حالت مردانگی را با اتصال به گیرندههای آندروژن (هورمونهای جنسی مردانه که باعث ایجاد صفات ثانویه مانند ریش و کلفتی صدا میشوند) بر عهده دارند. تغییرات جسمی و روانی زمانی ظاهر میشوند که تعداد این گیرندههای آندروژن بسیار کم مانند نشانگان بی حسی آندروژنی [E ۴] و یا بسیار زیاد باشد (مانند زنان مبتلا به پُریاختگی مادرزادی غدهٔ فوق کلیه)[E ۵] به نظر میرسد همجنسگرایی چه در مردان و چه زنان نتیجهٔ چنین دگرگونیهایی است.[۱۵]
آکادمی خانواده پزشکان آمریکا در مقاله ای تحت عنوان همجنسگرایی نوجوانی در سال ۲۰۰۳ نوشت ابتدا کارشناسان به این نتیجه رسیدند که گسترش همجنس گرایی به خاطر اختلالات رشدی است اما اخیرا برخی پژوهشها توضیح میدهد که توسعه همجنسگرایی مربوط به ترشح غدد عصبی است. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که گرایش جنسی چه دگرجنسگرا یا همجنسگرا ، در نتیجه تداخل پیچیده بین تأثیرات آناتومیک و هورمونی در طول رشد جنین است.[۱۶] زنانی که دختر باردارند و دوره بارداری دیاتیلاستیل بسترول مصرف کنند احتمال بیشتری وجود دارد که دخترانشان همجنسگرا شود.[۱۷] همچنین اگر زنانی که پسر باردارند در سه ماهه اول بارداری (و در بعضی از تحقیقات ماه پنجم بارداری) استرس را تحمل کنند احتمال همجنسگرا شدن فرزندانشان بیشتر میشود. [۱۷]
بعضی از تحقیقات اخیر حاکی از ارتباط تعداد برادرهای بزرگتر با همجنسگرایی فرد میباشد. بلانکارد و کلاسن [E ۶] در سال ۱۹۹۷ اعلام کردند هر برادر بزرگتر احتمال همجنسگرایی فرد را تا ۳۳٪ بالا میبرد.[۱۸] این یافته طبق گفتهٔ بلانکارد «یکی از معتبرترین یافتههای اپیدمیولوژیکی است که تا به حال در رابطه با گرایشهای جنسی کشف شده است.» بر طبق این یافته، گفته میشود که هر جنین مذکر در مادر واکنشی ایمنی ایجاد میکند و این واکنش با جنین بعدی تشدید میشود. این جنینها آنتی ژن H-Y که نفش آنها در تغییرات جنسی مهرهها تقریباً ثابت شده را تولید میکنند.[۱۹] و این همان آنتی ژنی است که آنتی بادی مادری H-Y به آن واکنش داده و نیز یادآوری (از نظر ایمنی شناختی) مینماید. سپس آنتی بادیهای H-Y تولید شده توسط مادر به جنین حمله میکنند و کارایی آنتی ژنهای نامبرده را در ایجاد حالات مردانه در مغز جنین پایین میآورند. از این موضوع با نام «اثر ترتیب تولد برادر» [E ۷] یاد میشود.
در مطالعاتی که پسرهای رشد یافته با برادر بزرگتر را با آنها که جدا از برادران خود رشد کرده بودند مقایسه میکرد، کشف شد که تنها متولد شدن از مادری که برای چندمین بار پسری به دنیا میآورد احتمال همجنسگرا بودن را در افراد افزایش میدهد و بزرگ شدن در کنار برادران دخالت چندانی در این مسأله ندارد.درباره زنان نتایج مشابه یا قابل توجهی یافت نشده است.[۲۰]
تفاوتهای فیزیولوژیکی همجنسگرایان
تحقیقات بسیاری که در این زمینه انجام شدهاند، مانند تحقیقات پیشگامانهٔ عصبشناس سیمون لوی [E ۸]، نشان میدهند که تفاوتهای قابل توجهی در فیزیولوژی مردان همجنسگرا و مردان دگرجنسگرا وجود دارد. این تفاوتها ابتدا خود را در مغز، گوش میانی، و حس بویایی آشکار میسازند. لوی در آزمایشی [E ۹] دریافت که مغز از مردان همجنسگرای مورد آزمایش تفاوت فیزیولوژیکی آشکاری با همان بخشها در مردان دگرجنسگرا دارد.[۲۱] گاهی نتایج این تحقیقات را به این معنا میگیرند که همجنسگرایی در افراد پدیدهای مادرزادی است. با این حال خود «لوی» میگوید: «تحقیقات من ثابت کنندهٔ یک دلیل ژنتیکی برای همجنسگرایی نیستند. من هیچ قسمتی از مغز را به عنوان یک مرکز همجنسگرا کننده معرفی نکردهام. INAH-3 بیشتر مانند حلقهای از زنجیرهٔ هستههای شکل دهندهٔ رفتارهای جنسی مردان و زنان عمل میکند تا یک هستهٔ همجنسگرا کننده ... و از آنجا که من مغز افراد بالغ را مورد مطالعه قرار دادهام هیچ دلیلی وجود ندارد که نتیجه بگیریم این تفاوتها مادرزادی بودهاند و بعد از تولد به وجود نیامدهاند».[۲۲] تحقیقات لوی مورد انتقادهایی قرار گرفت که یکی از دلایلش انتخاب مردان همجنسگرایی بود که به علت بیماری ایدز جان خود را از دست داده بودند، در حالی که دگرجنسگراهای مورد مطالعه به این بیماری مبتلا نبودند.[۲۱] مقایسهای که بین اندازهٔ INAH-3 در افراد مبتلا به ایدز دگرجنسگرا و همجنسگرا انجام شد (با وجود کوچک بودن جامعهٔ آماری) نشان داد که اندازهٔ این بخش از مغز در هر دو آنها مشابه است. البته باید توجه داشت که هیچ مدرکی مبنی بر تأثیر ابتلا به ایدز بر اندازهٔ INAH-3 یافته نشده است. تحقیقات در زنان هنوز به هیچ نتیجه مشابهی منتهی نشده است.
پزوهشهای جدید اثبات کردهاند مغز مردان همجنسگرا به مغز زنان دگرجنسگرا و مغز زنان همجنسگرا به مغز مردان دگرجنسگرا شبیه است.[۲۳]
تفاوتهای زیستشناختی همجنسگرایان با دگرجنسگرایان
- گزارشها بیان میکنند مردان همجنسگرا آلت تناسلی بزرگتر و قطورتری نسبت به مردان دگرجنسگرا دارند.[۲۴]
- نیمکرههای مغز در مردان همجنسگرا و زنان دگرجنسگرا نسبت به هم موزون است در حالی که نیمکره راست زنان همجنسگرا و مردان دگرجنسگرا نسبت به نیمکره چپ بزرگتر است.[۲۵]
- بوی حاصل از زیر بغل در مردان همجنسگرا و مردان دگرجنسگرا متفاوت است.[۲۶]
- مردان و زنان همجنسگرا نسبت به دگرجنسگرایان بیشتر چپ دست هستند.[۲۷][۲۸][۲۹]
- مردان همجنسگرا توانایی بیشتری در به خاطر سپاری مکان اشیا نسبت به مردان دگرجنسگرا دارند. (چنین تفاوتی میان زنان همجنسگرا و زنان دگرجنسگرا مشاهده نشدهاست)[۳۰]
- نسبت انگشت دوم به انگشت چهارم که متاثر از ترشح هورمونهای جنسی است به طور قابل ملاحظهای میان همجنسگرایان مرد و زن کمتر از دگرجنسگرایان است.[۱۷]
ژنتیک
از منظر ژنتیکی تئوریهای کمی به منظور توضیح یک ژن مستقیم برای همجنسگرایی وجود دارد هرچند یک وجود «ژن گی» یک باور عمومی در جامعه است. دیدگاه فراگیر در میان پزشکی آن است که دگرباشان جنسی از همان ابتدای تولد دگرباش به وجود آمدهاند.[۲۳][۳۱] براساس پاره از پژوهشها ثابت شد که ترتیب چینش ژنوم مادر میتواند بر گرایش جنسی فرزند تاثیرگذار باشد. کشف این موضوع که در نشریه Human Genetics به چاپ رسید به اندیشه وجود ژنی مستقل برای همجنسگرایی یعنی «ژن گی» را دامن زد. پژوهشگران در این تحقیق کروموزم غیرفعال X را در ۹۷ مادر دارای فرزند همجنسگرا و ۱۰۳ مادر دارای فرزند دگرجنسگرا مورد آزمایش قرار دادند.[۳۲] با این وجود برخی از پژوهشگران بر این عقیده هستند که ژنی تحت عنوان «ژن گی» وجود ندارد بلکه رفتار همجنسگرایانه معلول عملکرد چندین ژن است.[۳۳] آزمایش همر نشان داد که در بازوی بلند کروموزم X همجنسگرایان مرد ژنهایی وجود دارند که باعث همجنسگرایی میشوند. از آنجایی که کروموزم X از مادر به فرزند میرسد این پژوهش نشان داد که مادران میتوانند ناقل همجنسگرایی بوده و آن را به فرزندان ذکور خود منتقل کنند.[۳۴]
لووی و همر (۱۹۹۴) و لیم (۱۹۹۵) نخستین مرورها درباره بررسیهای انجام شده درباره رابطه ژنتیک با همجنسگرایی را انجام دادند. از آن هنگام تاکنون آزمایشهای بسیاری بر روی ژنهای احتمالی مرتبط با گرایش به جنس موافق بر هر دو کروموزوم X و Y در موشها و انسانها انجام شدهاند.[۳۵]
در سال ۲۰۱۰ گروهی از محققان کرهای موفق شدند که با حذف ژنی که با رفتارهای تولید مثلی مرتبط بود گرایش جنسی موشهای ماده را تغییر دهند. موشهای ماده مورد آزمایش از آن پس به موشهای جنس موافق خود علاقه نشان میدادند و موشهای نر را پس میزدند و از بوئیدن ادرار موشهای نر خودداری میکردند؛ این در حالی بود که موشهایی که این ژن را حفظ کرده بودند به موشهای نر واکنش نشان میدادند. مسئول این پروژه در این باره گفت: «نبود این ژن باعث میشود مغز موشها همانند مغز موشهای نر عمل کند.»[۳۶]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر