۱۳۹۱ مرداد ۱۰, سه‌شنبه

« شهاب حسینی» از آن گروه بازیگران كم حاشیه سینماست كه به رغم ستاره یا سوپر استار بودن، جنبه‌های منفی سوپراستارها را ندارد. او خیلی زود ازدواج كرده، به راحتی اعتراف می‌كند عاشق شده وجواب «نه» شنیده، اصرار كرده تا جواب «بله» را بگیرد، آن هم وقتی كه محبوب فقط 15 سال داشته!

شهاب حسینی با صداقت متذكر می‌شود همسرش در تمام سال‌های اخیر پشتیبان او بوده و تاكید می‌كند كه برای همه چیزهایی كه دارد از او متشكر است. با اوج گرفتن شهاب خودم را می‌بینم اینكه شاهد باشی همسرت با سرعت و شتاب،‌ همه سرازیری‌ها را طی می‌كند و تو در حاشیه‌ای، ‌یعنی با وجود اینكه همسرش بودی و هستی و شاید نزدیك‌ترین فرد زندگی، او درست مثل دیگران كه از بیرون شاهد رشد او هستند باید از پشت صحنه تماشاگر صعودش باشی، در ظاهر سخت به نظر می‌رسد. اما این تنها یك بخش از ماجراست یعنی چیزی كه شاید از بیرون قابل دیدن و تصور و قضاوت است.


اما یك بخش دیگر ماجرا تصویری است كه من و شهاب خودمان از زندگی مشترك‌مان داریم. خیلی‌ها حتی با نگاهشان بارها از من پرسیدند كه تو چطور نشستی تا شهاب روزبه‌روز محكم‌تر بایستد. اما حقیقت برای من چیز دیگری است. با اوج گرفتن شهاب من خودم را می‌بینم كه رشد می‌كنم. از صفر شروع كردیم


شهاب: «من آن زمان سیدشهاب‌الدین حسینی بودم. فقط همین. خلاصه اینكه ما از صفر و دركنار هم شروع كردیم. البته پدرومادر هردوی ما سعی داشتند كه دستمان را بگیرند. اما ما قرار گذاشته بودیم كه روی پای خودمان بایستیم و خوشبختانه همین‌طور هم شد. هرچند، باید اعتراف كنم كه در طول مسیر هرگز از كمك‌های بی‌دریغ آنها بی‌نصیب نماندیم.


خلاصه اینكه من سیدشهاب‌الدین 22ساله و پریچهر 15 ساله زندگی مشتركمان را با تمام كم‌و كاستی‌هایش شروع كردیم و تا امروز باوجود همه سختی‌ها و فراز و نشیب‌ها در تمام مدت در كنار هم بودیم.


اما باید تاكید كنم من پایداری این زندگی دوستانه را مدیون همه بزرگواری‌های پریچهر هستم. ما هم گاهی به آخر خط رسیدیم اما باز ادامه دادیم! من و پریچهر، لحظات و روزهایی داشتیم كه به نقطه صفر رسیدیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر