۱۳۹۱ تیر ۳۱, شنبه

ما همه جا هستیم


در فیس بوک چشمم به صفحه‌ای می‌افتد تحت عنوان «ما همه جا هستیم». قرار است همجنس‌گرایان و دوجنس‌گراها یا هر عضوی از جامعه دگرباشان ایرانی به مناسبت ۲۷ اردیبهشت، روز جهانی مبارزه با هموفوبیا در حد دو، سه دقیقه با صدا و تصویر از زندگی و آرزوهای‌شان بگویند و روی این صفحه بگذارند. این حرکت در حد خود می‌خواهد دگرباشان را از پس پرده‌‌ بیرون بکشد و جلوی دوربین بنشاند تا نشان دهد آنها نه انسان‌هایی ناشناخته و در حاشیه جامعه که افرادی معمولی و در بطن جامعه‌اند.
واقعیت موجود اما این است که همه دگرباشان ایران تنها آن چندنفر نیستند که شجاعت یا امکان آن را دارند تا با صدا و تصویر خود را به دیگران معرفی کنند. هنوز شمار زیادی از دگرباشان هموطن ترجیح‌شان سکوت در برابر این بخش از هویت‌شان است. آنها مایلند این قسمت از زندگی‌شان همچنان پنهان بماند؛ اما این سکوت به معنی انفعال و انزوا نیست. اتفاقاً دلیل آن ترس از منفعل و منزوی شدن است. ترس از این‌که خانواده و دوستان و جامعه تو را طرد کنند و دیگر دوستت نداشته باشند. حتی اگر طردت نکنند و ظاهراً دوستت هم داشته باشند اما آن افکار سنتی و نگاه‌های سنگین کافی است تا تو را خود به خود به انفعال و انزوا بکشاند. چون نمی‌خواهی هر رفتارت با پیمانه افکاری نادرست سنجیده شود، یا زیر نگاه‌های معنی‌دارشان خرد شوی و با هر کنایه نیشداری روانت آزرده شود.
شاید روزی بیاید که من هم این شجاعت را پیدا کنم و به این نتیجه برسم که باید پشت دوربین بنشینم و از زندگی و آرزوهای رنگین کمانی‌ام بگویم. شاید هم هیچ‌وقت احساس نیاز نکنم تا علاقه جنسی‌ام که معیار رابطه خصوصی‌ام است را رو به دوربین اعلام کنم. نمی‌دانم شاید هم بهانه می‌آورم و این عدم احساس نیاز ناشی از همان ترس از شناخته شدن باشد، اما این را خوب می‌دانم که من انسانم و تفاوت گرایش جنسی‌ام با دیگر انسان‌ها در حد همان تفاوت نژاد، زبان و رنگ یا تفاوت‌های فکری و اخلاقی است. این تفاوت‌ها نباید معیار جدایی انسان‌ها از هم باشد. هیچ انسانی نباید به خاطر این تفاوت‌ها مورد پرسش و تبعیض قرار گیرد. من انسانم و همه‌جا هستم.
من همشهری و همزبان شما هستم. من عضوی از خانواده یا دوستان شما هستم.
من فعال اجتماعی هستم. فعال حقوق بشر یا روزنامه‌نگار. من با شما همفکر و همراهم.
من هم‌پا و هم‌فریاد شما در خیابان‌های شهر بودم وقتی رأی خود را، حق خود را طلب می‌کردیم.
من هم‌سلول و هم‌بند شما در زندان‌های حکومت بودم وقتی تحقیر می‌شدیم و توهین می‌شنیدیم.
من همکلاس و همکار شما هستم. من هم‌سفر و هم‌بازی شما هستم. من با شما و همه جا هستم.
کمی در اطراف‌تان دقیق‌ شوید تا مرا آن‌گونه که هستم ببینید؛ تا دیگر نیازی نباشد که بودن خود را جار بزنم. تا ببینید من هم انسانی هستم مثل شما اما با گرایش جنسی متفاوت. گرایشی که حوزه روابط خصوصی‌ام را می‌سازد و هیچ سود و زیانی برای شما ندارد.
من شما را دوست دارم و این دوست داشتن را در زندگی شخصی و فعالیت‌های اجتماعی‌ام نشان داده‌ام. پاسخ این دوست داشتن از جانب شما اما نباید به ترسی در من دامن بزند که تمامی این سال‌ها همیشه همراهم بوده و منعم کرده از ایجاد رابطه‌های دوستانه‌ای که بدان نیاز داشتم؛ ترسی که حتی تا خواب‌هایم نیز راه یافته و آن‌ها را تبدیل به کابوس کرده است.
امروز روز جهانی مبارزه با همجنس‌گرا هراسی است. ترسی دو طرفه! ما از شما و شما از ما. در برطرف کردن این ترس کوشا باشیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر